رزسفید

رزسفید

رزسفید

رزسفید

گفت دانایی که گرگی خیره سر    هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جاریست پیکاری سترگ     روز و شب مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست    صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور و پریش       سخت پیچده گلوی گرگ خویش

ای بسا زور افرین مرد دلیر           هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که با گرگش مدارا می کند      خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر           وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری گر چه باشی همچو شیر    ناتوانی در مصاف گرگ پیر

http://upcity.ir/images2/66247609538298717842.png

* لطفا 2 بیت آخرو با دقت بیشتری بخونید به نظرم خیلی نکته توش داره * 
*** ممنون ***


مــیدانـــے...


یـڪ وقـت هـایـے بـایـد


روے یـڪ تـڪـ ه ڪـاغذ بنویـسـے


تعطیـل اسـت...


و بچـسبـانــے پشـت شیشــ ه ے افڪـارت


بـایـد بــ ه خـودت استراحـت بدهــے

دراز بڪـشــے


دست هـایـت را زیـر سـرت بگـذاری


بـ ه آسمـان خیـره شـوی


و بـی خیـال سـوت بزنـی


در دلـت بخنـدی


بــ ه تمـام افڪـاری کـ ه


پشـت شیشــ ه ے ذهنـت


صـف ڪشـیده انـد...


آن وقـت بـا خـودت بگـویـے


بگـذار منتظـر بماننـد...


سرگرمی,جملات زیبا, جملات عاشقانه, دل نوشته

 

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!